فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مأمور دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات با پایتخت فرستاده شدند.
بقیه در ادامه مطلب ...
کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کمکم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آيندهاش بکند . پسر هم مثل تقريباً بقيه همسن و سالانش واقعاً نميدانست که چه چيزى از زندگى ميخواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت .
بقیه در ادامه مطلب ...
سکانس اول – داخل هواپیما – جاده کیش به تهران
- لیدی ایز اند جنتلمن! برادران و خواهران! بنده خلبان دودورقایی، خوش آمد عرض می کنم به تک تک شما. کمربندهایتان را سفت ببندید. تا سولاخ آخر. به پشتی های خود تکیه کنید. جوراب هایتان را دربیاورید. یالله می خواهیم تیک آف کنیم. خودتان را بسپارید به مهماندارها. غذای گرم، سرد، ولرم با نوشابه اضافی همه رقم موجود است. پیش غذا، پس غذا، دسر، جغول بغول. همراه با تصنیف بندری از چایکوفسکی.
بقیه در ادامه مطلب ...